باز هم هفته پرهیاهو و شلوغی را پشت سر گذاشتیم، زیرا دیتا پوینت های مهمی برای اقتصاد کلان منتشر شد. بخش بزرگی از هیاهو این هفته به خاطر اعلام CPI ماه جولای در روز چهارشنبه هفته گذشته بود.
برای یادآوری چیزی که احتمالاً همین حالا هم می دانید، باید بگوییم که CPI ماه جولای 8.5 درصد اعلام شده که کاهش محسوسی از 9.1 درصد ژوئن را نشان میدهد. لازم به ذکر است که کاهش تورم شدید معمولاً به معنای شروع دوره رکود است، نه اینکه مشکلات اقتصادی پایان یافته است.
تحلیل بلاکویر از بازارهای مالی: نسخه 50
کاهش قیمت ها معمولاً یکی از نتایج کاهش تقاضا است. کاهش تقاضا هم منجر به کاهش فعالیت اقتصادی می شود و این دقیقاً همان چیزی است که به آن رکود می گوییم.
تخمین جمعی تحلیلگران برای ماه جولای رشد سالانه 8.7 درصدی و ماهانه 0.2 درصدی بود. بدیهی است که اطلاعات واقعی نسبت به دیتا پوینت سالانه و ماهانه 20 پوینت کمتر بود. این نکته بسیار حائز اهمیت است که بدانیم کاهش تورم از 9.1 درصد به 8.5 درصد، در واقع تغییر وضعیت از «وحشتناک» به «اندکی کمتر وحشتناک» است.
اصل موضوع این است که در واقع هیچ یک از فشارهای تورمی به طور واقعی کاهش نیافته اند. در واقع کاهش اندک تقاضا برای نفت خام باعث شده که CPI در کوتاه مدت کاهش یابد، ولی قطعاً وضعیت کنونی اقتصادی کاملاً تورمی است. مثل همیشه تفکیک بخش های مختلف سبد CPI برای درک بهتر عامل اصلی افزایش تورم، از اهمیت بالایی برخوردار است.
تصویر بالا، نموداری است که از طرف اداره آمار کار (BLS) منتشر شده و گروه های بخصوص تشکیل دهنده CPI را مشخص می کند. همانطور که از این تصویر هم پیداست، قیمت انرژی اصلی ترین عامل افزایش CPI و رسیدن آن به بالای 8 درصد است.
انرژی یکی از اصلی ترین مواد اولیه برای تولید هرگونه کالایی است، بنابراین وقتی هزینه های مرتبط با انرژی افزایش یابد، CPI هم به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت. گروه انرژی CPI در ماه جولای 8.7 درصد کاهش یافته است و مقدار سالانه آن از 41.6 درصد ژوئن، حالا به 32.9 درصد رسیده است. عامل اصلی این کاهش، کم شدن قیمت بنزین در ماه جولای است.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید، میانگین قیمت بنزین در آمریکا به میزان 0.81 دلار (16.72 درصد) از قله جولای خود فاصله گرفته است. با اینکه این اتفاق می تواند در نگاه اول، علامت خوبی باشد، ولی در واقع علائمی از کاهش اعتماد و هزینه مصرف کننده است و این اصلی ترین نشانگر رکود است.
کاهش قیمت بنزین می تواند ناشی از کاهش تقاضا برای بنزین در ماه جولای هم باشد. در واقع این کاهش به وضوح نشان می دهد که قیمت بنزین به حدی رسیده که آمریکایی ها تصمیم گرفته اند (مجبور شده اند) که کمتر از ماشین خود استفاده کنند.
این پدیده می تواند نسبت به نحوه دیدگاه شما، اتفاقی مثبت یا منفی باشد. از یک طرف، کاهش هزینه و اطمینان مصرف کنندگان یکی از علائم رکودی است که به احتمال زیاد فاصله زیادی با آن نداریم. از طرف دیگر، این علامت به معنای آن است که سیاست های فدرال رزرو تاثیر خود را روی اقتصاد گذاشته است.
اینکه چگونه این اطلاعات را می بینید، کاملاً به نظر شما بستگی دارد. از نگاه شرکت ها و اشتغال، این علامت خوبی نیست ولی از نگاه سرمایه گذاران می تواند یک اتفاق مثبت و Bullish باشد.
هزینه انرژی و غذا پرنوسان ترین گروه های CPI هستند. به همین دلیل، توجه به شاخص Core CPI (CPI عادی به جز CPI غذا و انرژی)، برای درک عملکرد و وضعیت گروه های پایه و اساس CPI اهمیت بالایی دارد.
در این ماه، شاهد عدم کاهش Core برای اولین بار از مارس (اسفند پارسال) بوده ایم. این به وضوح نشان می دهد که با وجود کاهش هزینه انرژی، دیگر اجزای تشکیل دهنده CPI هنوز در سطوح بالایی هستند.
نمودار بالا که از داده های BLS هم استفاده می کند، چند رکن CPI و تغییرات سالانه آن ها را در جولای 2022 نشان می دهد. همانطور که قبلاً هم گفته بودیم، می توان کاهش انرژی و بنزین را به وضوح دید.
ولی با اینحال، می توان افزایش هزینه برق، غذا و پناهگاه را دید. همچنین هزینه خودرو جدید سالیانه هم کاهش یافته است که معمولاً نشانه کاهش هزینه اختیاری مصرف کنندگان است.
به طور کلی، همه نکاتی که در این نسخه از تحلیل بلاک ویر به آن اشاره کردیم را می توان در این دو جمله خلاصه کرد: تورم بدون شک یک مشکل جدی است، ولی کاهش تقاضا برای بنزین به نوعی رشد دیگر ارکان CPI را حداقل در کوتاه مدت خنثی کرده است. کاهش CPI بعد از ثبت قله 40 ساله می تواند برای سرمایه گذاران اتفاق خوبی باشد ولی از دیدگاه سلامت اقتصاد کلان کنونی یک خبر بد است.
البته لازم به ذکر است که در دوره های تورمی گذشته، CPI به ندرت رشدی مستقیم را داشته است. به عنوان مثال، جهش CPI از سال های 1972 تا 1974 شامل 5 ماه کاهش CPI هم بود. در دوره 80-1976 هم شاهد چندین ماه کاهش CPI بوده ایم. در حالی که CPI در این مدت از 6 به 13 درصد رسید.
علاوه بر این، شاخص قیمت تولید کننده یا PPI جولای هم کاهش یافته است. تفاوت بین CPI و PPI این است که CPI در واقع قیمت پرداختی برای کالای تولید شده را سنجش می کند ولی PPI هزینه تولید آن کالا را به نمایش می گذارد.
PPI به نوعی اندیکاتور مقدم بر CPI است، زیرا هزینه تولید بالاتر در نهایت منجر به افزایش قیمت نهایی کالا می شود. لازم به ذکر ست که در ماه جولای PPI ریزشی 1.5 درصدی را ثبت کرد در حالی که CPI تنها 0.6 درصد کاهش یافت. این می تواند علامت معتبری از این ادعا باشد که تورم قله خود را ثبت کرده است.
ولی همانطور که به آن اشاره کردیم، تورم 8.5 درصدی هم برای اقتصاد ضرر زیادی دارد، حتی اگر در حال کاهش باشد. علاوه بر این، اتفاقی که می تواند از CPI به شدت بالا تاثیر فاجعه بار تری داشته باشد، این است که CPI برای مدت طولانی تری بالا بماند.
البته افزایش قیمت ها در یک دوره کوتاه مدت هم اتفاق خوبی نیست. ولی چیزی که هم اکنون احتمال آن بیشتر است و صد البته خطر بیشتری هم دارد، این است که قیمت ها برای چندین ماه بالا بمانند. این اتفاق می تواند منجر به تخلیه پس انداز آمریکایی ها و همچنین کاهش حاشیه سود شرکت ها برای چندین فصل مالی می شود.
ارتباط عمق و طول زمانی، یک ارتباط کلیدی برای بسیاری از دیتا پوینت های اقتصادی است. در رابطه با اینکه کدام یک تاثیر بیشتری روی اقتصاد دارند، بحث و گفتگوی زیادی وجود دارد ولی اصل مسئله این است که هیچکدام از آن ها خوب نیستند. تاکنون، عمق زیادی در بخش تورم دیده ایم (رشد آمار CPI)، ولی رفته رفته رکن زمانی هم در حال ایجاد مشکل برای اقتصاد است.
سازگاری با شرایط اقتصادی جدید برای مصرف کننده و شرکت ها پروسه ای زمانبر است. به عنوان مثال، اگر نرخ بهره اقساط خودرو شما افزایش یابد، احتمالاً شما برای مدت محدودی می توانید از پس افزایش هزینه بدهی بر بیایید. ولی در نهایت، به نقطه ای خواهید رسید که کل پس انداز خود را خرج کرده اید و برای تأمین سود اقساط مجبور به کاهش هزینه در حوزه های دیگر می شوید.
مدت زمان لازم برای اینکه هزینه کالا یا بهره روی اشخاص مختلف تاثیر بگذارد، به سلامت اقتصادی هر یک از آن افراد بستگی داشته و کاملاً متفاوت است. همانطور که چندین بار هم در این مقاله به آن اشاره کردیم، بدیهی است که هزینه های بالاتر می تواند تاثیرات شگرفی روی گزارش مالی شرکت ها در سه ماهه سوم سال 2022 داشته باشد. جدیدترین تاثیر این اتفاق، تعدیل نیروهایی است که شاهدش هستیم.
با اینکه نرخ بیکاری به کف تاریخی خود نزدیک است، شاهد تداوم افزایش درخواست حقوق بیکاری و همچنین اخبار مرتبط با تعدیل نیرو و اخراج نیروهای شرکت های بزرگ هستیم.
در شنبه گذشته (15 مرداد ماه)، تعداد درخواست های حقوق بیکاری افراد به بالاترین حد خود در سال 2022 رسید. با اعلام عدد 262 هزار درخواست، بالاترین عدد هفتگی ثبت شده از پاییز سال گذشته تاکنون ثبت شده است.
افزایش درخواست حقوق بیکاری قطعاً اتفاق مهمی است ولی مهمترین چیزی که در حال حاضر باید به آن توجه کنیم، بهره وری نیروی کار است. درباره بهره وری و نقش آن در اقتصاد بهطور مفصل در «مقاله جامع ساختار چرخه بازارهای مالی» صحبت کرده ایم.
بهره وری چیزی است که در بلند مدت باعث رشد اقتصادی می شود. در دوره های انبساط اقتصادی که شرکت ها منابع لازم برای کار بیشتر و هوشمندانه تر را دارند، رشد بهره وری چیزی است که منجر به انبساط و رشد اقتصادی می شود.
کاهش بهره وری از جمله اولین علائم تضعیف شرایط اقتصادی است. همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، بهره وری نیروی کار در حوزه های غیر کشاورزی به کف تاریخی خود رسیده است (یا حداقل کمترین مقدار از زمانی که این شاخص در سال 1948 خلق شد).
محدوده های خاکستری عمودی این تصویر هم دوره های رکود اقتصادی را نشان می دهد. در 74 سال گذشته، هر زمان که بهره وری نیروی کار تجاری به زیر 0.7- (خروجی/ساعت) رسیده، یا در دوره رکود بوده و یا حداقل 1 سال قبل از شروع دوره رکود (سال 1957). در حال حاضر، بهره وری نیروی کار تجاری غیر کشاورزی به 2.5- رسیده است.
همانطور که در نسخه 49 تحلیل بلاکویر هم به آن اشاره کردیم، بازار اوراق قرضه ثبت قله CPI را پیشبینی کرده بود. بازده اوراق قرضه در اواسط ماه ژوئن قله خود را ثبت کرده است و این یعنی ظهور دوباره تقاضا برای اوراق بهادار خزانه داری. در واقع این پدیده نشان میداد که سرمایه گذاران به توانایی فدرال رزرو برای کاهش تورم اعتماد دارند. آمار CPI این هفته هم به خوبی این فرضیه پول هوشمند را تایید کرد.
بازار سهام اما در جذب اعتماد بازار اوراق قرضه کمی کند عمل کرد. ولی تا روز چهارشنبه، شاخص Nasdaq به طور رسمی وارد «روند صعودی» تکنیکال وارد شده بود.
روند صعودی تکنیکال به زمانی می گویند که یک شاخص از کف خود فاصله بیش از 20 درصدی ایجاد کند. با بسته شدن بازار در روز پنجشنبه، شاخص Nasdaq با کف قبلی خود که در روز 26 خرداد ثبت شده بود، فاصله 20.96 درصدی داشت. البته نگذارید که چنین اطلاعاتی شما را گول بزند، چرا که این هیچ معنایی ندارد.
این دقیقاً همان اتفاقی است که در سال میلادی جاری 2 مرتبه دیگر هم دیده ایم. به همان شکلی که ایجاد فاصله 20 درصدی از قله به معنای شروع روند نزولی است و یا 2 فصل کاهش GDP هم به معنای شروع رکود اقتصادی نیست، فاصله 20 درصدی از کف قیمت هم نمی تواند به معنای پایان روند نزولی باشد.
در تصویر بالا می توانید نمودار هفتگی Nasdaq را در طول سال های 02-2000 مشاهده کنید. همانطور که می بینید، در طول یک بازه 32 ماهه روند نزولی، 5 مرتبه «روند صعودی تکنیکال» ثبت شده است. نکته جالب توجه این است که سرمایه گذاران در مقطعی یک رشد 51 درصدی را هم شاهد بودند که البته منجر به ایجاد کف پایین تر شد.
رفتار قیمت گذشته لزوماً نمی تواند عملکرد آینده نمودار را دیکته کند، ولی توجه به اتفاقات گذشته از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. البته چشم انداز اقتصادی سال 2000 تفاوت بسیار زیادی با سال 2022 دارد، ولی توجه به روندهای نزولی گذشته می تواند چشمان شما را به اتفاقاتی که ممکن است در آینده رخ دهد، عادت بدهد.
سال 2000 به ما می گوید که برای اینکه یک نفس راحت بکشیم، باید بسیار بیشتر از این ها صبوری کنیم. ولی بدیهی است که در ابتدای همه روندهای صعودی هم یک رالی 20 درصدی ثبت شده است. در واقع این هم شباهت زیادی با «روز دنباله» دارد: یعنی همه روندهای صعودی تکنیکال یک روند صعودی واقعی را ایجاد نمی کنند ولی همه روندهای صعودی واقعی با یک روند صعودی تکنیکال آغاز می شوند.
در نسخه قبلی تحلیل بلاک ویر شرح دادیم که چگونه سهم های پرقدرت و بزرگ و شاخص ها رشد خوبی کرده اند و از این رو مستعد یک پولبک هستند. این هفته، پولبک موعود ثبت شد ولی عمق آن به حدی نبود که بتواند تغییر چندانی روی جو شاخص ها ایجاد کند.
این احتمال وجود دارد که پولبک کوتاهی که نمودارهای Nasdaq و S&P تا میانگین متحرک 10 روزه خود کردند، تمام چیزی بود که شاخص ها برای رشد بیشتر نیاز داشتند. این می تواند یک عامل بسیار بزرگ در ایجاد قدرت کنونی بازار سهام باشد. اتفاقی که احتمال آن بیشتر است، ایجاد یک پولبک دیگر در هفته آتی است. همانطور که به آن هم خواهیم پرداخت، شاخص Nasdaq در روز پنجشنبه و حوالی سطح AVWAP به مقاومت خورد.
میانگین قیمت مبتنی بر حجم یا AVWAP یک ابزار عالی برای تشخیص روند و محدوده های مقاومت/حمایت است. VWAP دقیقاً همان چیزی است که از نامش پیداست، میانگین قیمتی که یک سهم در قیمت ها و حجم های مختلف معامله شده است.
یک میانگین متحرک ساده، فقط قیمت پایانی یک سهم در دوره X را نشان میدهد. یعنی فقط یک میانگین قیمت به ما میدهد، ولی هیچ اطلاعاتی درباره حجم سهم های جا به جا شده در آن سطح قیمت را به ما نمی دهد.
VWAP اما به ما اجازه میدهد که «میانگین واقعی» قیمت را که سرمایه گذاران برای یک سهم، ETF، دارایی کریپتویی و… پرداخت کرده را ببینیم. VWAP متحرک شده یعنی AVWAP با انتخاب نقطه شروع برای اندیکاتور VWAP و طرح های VWAP با شروع از نقطه انتخابی، بکار گرفته می شود.
AVWAP ابزاری است که توسط ده ها الگوریتم موسساتی استفاده می شود و به همین خاطر اهمیت بالایی دارد. نقاط مهمی وجود دارد که می توان AVWAP را از آن ها شروع کرد ولی دو نقطه محبوب برای این اندیکاتور، سطوح مقاومت قبلی و تاریخ های تقویمی مهم است.
در روز پنجشنبه، صندوق ETF مبتنی بر Nasdaq شرکت Invesco که QQQ نام دارد، دقیقا در حوالی VWAP سال 2022 خود به مقاومت خورد. در واقع YTD AVWAP میانگین قیمتی است که سرمایه گذاران برای سهم های QQQ در سال 2022 (شروع از 3 ژانویه) پرداخت کرده اند.
این یک نقطه کلیدی است که انتظار داریم هر اوراق بهاداری در آن به مقاومت بخورد. در واقع فرصتی به مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران می دهد ه به خود (یا به مشتریان خود) بگویند که توانسته اند در شرایط اقتصادی سخت و تورمی، در سطحی مصادف با میانگین مبنای هزینه کلی، ثبت سود کنند.
«من در میانگین قیمتی که همه در سالی 2022 برای هر سهم QQQ پرداخت کرده بوده اند، فروختم.»
با اینکه کاملاً این احتمال وجود دارد که قدرت تقاضا در چندین سهم بتواند به حدی کافی باشد که این محدوده عرضه را ببلعد، ولی ظاهراً احتمال اینکه در هفته آینده هم شاهد یک پولبک دیگر باشیم، زیاد است. ولی البته، ما گوی جادویی برای پیشبینی اتفاقات آینده نداریم (کاش داشتیم!)
البته در تصویر بالا، سطوح حمایتی که در صورت رخ دادن پولبک در نمودار این صندوق ETF وجود دارند را هم مشخص کرده ایم. همچنین می توان سطوح میانگین متحرک 10 و 21 روزه را به عنوان سطوحی که خریداران وارد می شوند، دید.
سهم های مرتبط با کریپتو
جمعی از بزرگترین اخباری که برای گروه سهم های مرتبط با کریپتو در این هفته منتشر شد، مربوط به ارائه گزارش های مالی سه ماهه دوم سال 2022 شرکت های بزرگ این حوزه بود.
بیاید بررسی این هفته را از سهم صرافی کوین بیس یعنی COIN آغاز کنیم. به طور کلی، کوین بیس بهترین سه ماهه دوم خود را پشت سر نگذاشته بود! درآمدهای این صرافی نسبت به سه ماهه قبل کاهشی 31 درصدی را تجربه کرده بود و این باعث شده بود که COIN در فصل مالی دوم ضرر بیش از 1 میلیارد دلاری را تجربه کند.
علاوه بر این، این پلتفرم معاملاتی بیش از 200 هزار کاربر را هم از دست داده که منجر به کاهش 92 میلیون دلاری (30 درصدی) در حجم معاملات نسبت به سه ماهه و همچنین کاهش 160 میلیون دلاری (63 درصدی) در کل دارایی های این پلتفرم شده است.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، دارایی های خرد این پلتفرم کاهشی 76 میلیون دلاری (62 درصدی) و دارایی های نهادی آن هم کاهشی 85 میلیون دلاری (63 درصدی) داشته است. البته این کاهش ها به نوعی مصادف با رویدادهای تسلیم بازار کریپتو بوده اند.
برخلاف دارایی های نزد این پلتفرم، سه ماهه دوم سال 2022 با افزایش ذخایر بیت کوین این صرافی همراه بوده است. در این مدت، 2 میلیون دلار بیت کوین به پلتفرم COIN اضافه شده که رشدی 5 درصدی را نسبت به دوره قبل نشان میدهد. از طرف دیگر، مقدار اتریوم این پلتفرم به میزان 4 میلیون دلار (17 درصد) کاهش یافت و دیگر کوین های نزد این پلتفرم هم 3 میلیون دلار (6 درصد) کمتر شده است.
اهمیت افزایش ذخایر بیت کوین بیس نباید توسط کاربران این پلتفرم درک شود. البته لازم به ذکر است که اغلب کاهش دارایی دلاری این پلتفرم، به خاطر کاهش قیمت دارایی های کریپتویی بازار در سه ماهه دوم است (ارزش کل بازار کریپتو در این مدت حدود 58 درصد کاهش یافت).
بنابراین این واقعیت که میزان بیت کوین نزد کوین بیس در این سه ماهه رشدی 5 درصدی کرده، در حالیکه قیمت نقدی این دارایی در این مدت ریزشی 56 درصدی را ثبت کرده، نشان می دهد که در مجموع هولدرهای بیت کوین در حال خرید در ریزش ها بوده اند.
از نظر ما، فروپاشی و نابودی چندین ارز دیجیتال، صندوق سرمایه گذاری و پلتفرم وام دهی دیفای در سال 2022، دقیقاً طبق پیشبینی بیت کوینرها رخ داد. در واقع این اتفاقات، بار دیگر ارزش واقعی تنها دارایی غیر متمرکز جهان را به نمایش گذاشت.
در هفته گذشته، شرکت Marathon Digital با سهم MARA هم گزارش مالی سه ماهه دوم خود را منتشر کرد. این شرکت در سه ماهه دوم سال 2022، درآمد 24.9 میلیون دلاری را ثبت کرده است که نسبت به آمار سه ماهه اول کاهشی 26.8 میلیون دلاری (52 درصدی) را نشان میدهد. این کاهش درآمدهای این شرکت ماینینگ باعث شد که ضرر خالص این شرکت به 192 میلیون دلار (1.75- دلار به ازای هر سهم) برسد.
بخش بزرگی از این کاهش درآمد را می توان به کاهش قیمت بیت کوین در این دوره نسبت داد که البته «بخشی از آن با فروش تجهیزات جبران شد». (یعنی همان رویداد تسلیم ماینری که در بخش استخراج بیت کوین مقاله های قبلی به آن پرداختیم).
علاوه بر این، MARA در این 3 ماه 707 بیت کوین استخراج کرد که کاهشی 44 درصدی نسبت به سه ماهه اول را نشان میدهد. دلیل بزرگ این کاهش تولید به خاطر افزایش سختی شبکه در این دوره سه ماهه است.
Marathon Digital همچنین اعلام کرد که با کمک بانک Silvergate و با افزایش اعتبار خود توانسته نقدینگی خود را بیشتر کند. در ماه جولای، این شرکت با کمک بانک Silvergate و وام گرفتن با وثیقه بیت کوین و تاریخ سررسید 2024 از این بانک، توانست اعتبار در گردش 100 میلیون دلاری خود را به میزان 100 میلیون دلار دیگر افزایش دهد.
به طور کلی، این دو گزارش مالی به خوبی نشان میدهد که روند نزولی بازار کریپتو چه تاثیری روی درآمدهای شرکت های مرتبط با کریپتو می گذارد. با اینکه تاثیر این اتفاق روی صرافی ها و ماینرها متفاوت است ولی کاهش حاشیه سود که در نتیجه کاهش قیمت دارایی ها ایجاد می شود، تاثیری همگانی دارد.
در روز پنجشنبه، چندین سهم مرتبط با کریپتو ریورسال های نزولی بزرگی را ثبت کردند. این اتفاق نشان دهنده آن است که این سهم ها در حال پولبک از رالی های خود هستند.
قبل از ریورسال روز پنجشنبه، از جمله سهم هایی که نسبت به سایر گروه صنعتی خود، قدرت مناسبی را از خود به نمایش گذاشته بودند می توان به CLSK، HUT، IREN، MARA، RIOT، HIVE، GREE و CORZ اشاره کرد.
Cleanspark سهمی است که این هفته از باقی سهم ها متمایز بوده است زیرا در روز پنجشنبه، نمودار قیمت این سهم با حجم معاملاتی 271 درصد میانگین 50 روزه، حدود 28 درصد ریزش کرد.
این اتفاق به خاطر انتشار چند خبر مهم درباره سهم CLSK رخ دهد. اولین خبر این بود که این شرکت، یک ماینر بیت کوین فعال را به قیمت 16.2 میلیون دلار خریده است. این خرید می تواند 1.1 اگزاهش بر ثانیه (36 مگاوات) به توان استخراج این شرکت اضافه کند ولی قدرت استخراج را می توان به میزان 2.6 اگزاهش بر ثانیه یا 86 مگاوات هم افزایش داد.
بازار هم به وضوح از این اقدام این شرکت استقبال کرد، زیرا در دوره ای که اغلب ماینرها حالت دفاعی گرفته اند، پول نقد CLSK و بدهی کم آن، به این شرکت اجازه داد که از ریزش قیمت دارایی ها و قیمت سخت افزارها بهترین بهره را ببرد.
همچنین در روز پنجشنبه بود که CLSK درآمدهای خود در سه ماهه سوم سال مالی را منتشر کرد (سال مالی در روز 8 مهرماه به پایان می رسد). نکته مهم این است که CLSK به طور رسمی اعلام کرد که حیطه عملیاتی اولیه خود (ارائه محصولات انرژی به مشتریان) را به طور کامل تغییر داده و روی استخراج بیت کوین تمرکز می کند.
CLSK در سه ماهه سوم سال میلادی خود گزارش ضرر خالص 29.3 میلیون دلاری را منتشر کرد که حدود یک سوم از آن را می توان به تغییر حیطه عملیاتی این شرکت نسبت داد.
ولی همانطور که در تصویر بالا هم مشاهده می کنید، بعد از جهش عظیم روز چهارشنبه، ریورسال نمودارهای قیمت در گروه ماینرها تاثیر بسزایی روی نمودار CLSK در روز پنجشنبه گذاشت. بعد از گپ صعودی 12 درصدی در صبح روز پنجشنبه، نمودار قیمت این سهم بازگشتی عظیم را ثبت کرد و روز خود را با حجم معاملاتی 285 درصد میانگین 50 روزه و ریزشی 4 درصدی به پایان رساند.
استخراج بیت کوین
برای سنجش وضعیت تسلیم ماینرها، این هفته هم به شاخص روبان هش نگاهی می اندازیم. میانگین متحرک 30 روزه نرخ هش کامله به زیر میانگین متحرک 60 روزه کشیده شده و این یعنی ماینرها دستگاه های قدیمی و پرمصرف خود را از شبکه جدا کرده و آن ها را خاموش کرده اند.
برگشت میانگین متحرک سریعتر به بالای نوع کندتر معمولاً با ثبت کف قیمت بیت کوین همراه بوده است. میانگین متحرک 30 روزه این شاخص در این هفته جهش کوچکی داشته است، بنابراین با اینکه هنوز دوران سیاه تسلیم به پایان نرسیده ولی می توان به این معنا باشد که دوره تسلیم به اواخر خود نزدیک شده است.
این احتمال بسیار زیاد است که دومین افزایش مداوم سختی شبکه را هم به زودی ببینیم. تنظیم خودکار سختی شبکه به احتمال زیاد در روز چهارشنبه این هفته یعنی روز 26 مرداد ماه رخ خواه داد و پیشبینی می شود که با این تنظیم خودکار، سختی شبکه به میزان 3.63 درصد افزایش یابد.
دو مرتبه افزایش سختی شبکه به صورت پشت سر هم می تواند علامت مهمی برای نزدیک شدن دوره تسلیم ماینرها به پایان خود باشد.
منبع : Blockware Intelligence
پاسخ