دو تریدر تازهکار را جلوی صفحه قرار دهید، بهترین ستاپ احتمالی خود را برای آنها فراهم کنید و برای اندازهگیری خوب، برای هر یک از آنها سمت مخالف معامله را انتخاب کنید. به احتمال زیاد، هر دوی آنها پول خود را از دست خواهند داد. با این حال، اگر دو تریدر حرفهای را انتخاب کنید و از آنها بخواهید در جهت مخالف یکدیگر معامله کنند، علیرغم تضاد ظاهری فرضیه، اغلب هر دو تریدر به درآمدزایی میرسند. تفاوت در چیست؟ مهمترین عاملی که تریدرهای حرفهای را از تازهکاران جدا میکند چیست؟ پاسخ مدیریت سرمایه است. در این مقاله، به بررسی اهمیت مدیریت سرمایه در فارکس میپردازیم.
- برای یادگیری بیشتر: فارکس چیست؟
مدیریت سرمایه در فارکس چیست؟
مانند رژیم گرفتن و ورزش کردن، مدیریت سرمایه در فارکس چیزی است که اکثر تریدرها به آن اهمیت میدهند، اما تعداد کمی در زندگی واقعی آن را انجام میدهند. دلیل آن ساده است: درست مانند تغذیه سالم و تناسب اندام، مدیریت سرمایه نیز میتواند یک فعالیت سنگین و ناخوشایند به نظر برسد. تریدرها را مجبور میکند که دائماً موقعیتهای خود را نظارت کنند و ضررهای لازم را متحمل شوند و افراد کمی دوست دارند این کار را انجام دهند. با این حال، همانطور که تصویر زیر ثابت میکند، زیاندهی برای موفقیت بلندمدت معاملات بسیار مهم است.
توجه داشته باشید که یک تریدر باید 100 درصد سرمایه خود را رشد دهد – شاهکاری که توسط کمتر از 1 درصد از تریدرها در سراسر جهان انجام شده است – تا ضرر 50 درصدی خود را جبران کند. با کاهش 75 درصدی، تریدر باید حساب خود را چهار برابر کند تا آن را به ارزش اصلی خود بازگرداند – میتوان گفت که این کار هرکول است!
رویای تریدرها: برد بزرگ در معاملات
اگرچه اکثر تریدرها با ارقام تصویر بالا آشنا هستند، اما به ناچار نادیده گرفته میشوند. دفاتر معاملاتی مملو از داستانهای تریدرهایی است که یک، دو یا حتی پنج سال سود خود را در یک معامله به شدت اشتباه از دست دادهاند. به طور معمول، زیان فرار ناشی از مدیریت پول نامرتب است، بدون حد ضرر سخت و میانگین کم کردن زیادی در لانگها و شورتها. مهمتر از همه، این نوع باخت صرفاً به دلیل از دست دادن نظم و انضباط است.
اکثر تریدرها حرفه خود را، چه آگاهانه یا ناخودآگاه، با تجسم برد بزرگ آغاز میکنند – تجارتی که آنها را میلیونر میکند و به آنها اجازه میدهد تا در جوانی بازنشسته شوند و تا آخر عمر بیخیال زندگی کنند. در فارکس، این فانتزی بیشتر توسط فولکلور بازارها تقویت میشود. چه کسی میتواند زمانی را فراموش کند که جورج سوروس (George Soros) با شورت کردن پوند بانک انگلیس را شکست و با سود یک میلیارد دلاری در یک روز کنار رفت؟ اما حقیقت سخت برای اکثر تریدرهای خردهفروشی این است که به جای تجربه برد بزرگ، بیشتر تریدرها قربانی تنها یک باخت بزرگ میشوند که میتواند آنها را برای همیشه از بازی خارج کند.
استاپ لاس: یادگیری درسهای سخت
تریدرها میتوانند با کنترل ریسکهای خود از طریق حد ضرر یا همان استاپ لاس (stop loss) از این سرنوشت جلوگیری کنند. در کتاب معروف جک شواگر (Jack Schwager) به نام جادوگران بازار (1989)، لری هیت (Larry Hite) تریدر روزانه و پیرو روند، این توصیه عملی را ارائه میدهد: «هرگز بیش از 1 درصد از کل سهام را در هیچ معاملهای به خطر ندهید. تنها با ریسک کردن 1 درصد، من نسبت به هر معاملهای بیتفاوت هستم». این یک رویکرد بسیار خوب است. یک تریدر میتواند 20 بار متوالی اشتباه کند و هنوز 80 درصد از سهام باقی مانده باشد.
واقعیت این است که تعداد بسیار کمی از تریدرها دارای نظم و انضباط برای تمرین مداوم این روش هستند. برخلاف کودکی که یاد میگیرد تنها پس از یک یا دو بار سوختن به اجاق گاز داغ دست نزند، اکثر تریدرها فقط میتوانند درسهای انضباط ریسک را از طریق تجربه سخت زیان مالی جذب کنند. این مهم ترین دلیلی است که تریدرها باید در اولین ورود به بازار فارکس فقط از سرمایه اضافی خود استفاده کنند.
- برای یادگیری بیشتر: آموزش ترید در فارکس
وقتی تازهکارها میپرسند که با چه مقدار پول باید تجارت را شروع کنند، یک تریدر باتجربه میگوید: «عددی را انتخاب کنید که اگر بخواهید به طور کامل آن را از دست بدهید، تاثیر مادی بر زندگی شما نداشته باشد. اکنون آن عدد را بر پنج تقسیم کنید، زیرا چند تلاش اولیه شما برای معامله کردن، این کار را انجام میدهد». این نیز توصیه بسیار عاقلانهای است و برای هر کسی که قصد معامله در بازار فارکس را دارد مهم است.
سبکهای مدیریت پول در فارکس
به طور کلی، دو راه برای تمرین موفق مدیریت پول در فارکس وجود دارد. یک تریدر میتواند استاپهای کوچک مکرر داشته باشد و سعی کند از معدود معاملات برنده سود بزرگی به دست آورد، یا یک تریدر میتواند به دنبال سودهای کوچک باشد و استاپهای کم اما بزرگ انجام دهد، به این امید که سودهای کوچک بسیار بیشتر از آن باشد. چند ضرر بزرگ روش اول بسیاری از موارد جزئی از درد روانی را ایجاد میکنند، اما چند لحظه اصلی استاپ ایجاد میکنند. از سوی دیگر، استراتژی دوم بسیاری از موارد جزئی از شادی را ارائه میدهد، اما به قیمت تجربه چند ضربه روانی بسیار بد. با این رویکرد استاپ گسترده، از دست دادن یک هفته یا حتی یک ماه سود در یک یا دو معامله غیرعادی نیست.
روشی که انتخاب میکنید تا حد زیادی به شخصیت شما بستگی دارد. این بخشی از فرآیند کشف برای هر تریدر است. یکی از مزایای بزرگ بازار فارکس این است که میتواند هر دو سبک را به طور مساوی بدون هیچ هزینه اضافی برای تردیر خردهفروشی در خود جای دهد. از آنجایی که فارکس یک بازار مبتنی بر اسپرد است، صرف نظر از اندازه موقعیت هر تریدر معین هزینه هر تراکنش یکسان است.
به عنوان مثال، در جفت ارز EUR/USD، بیشتر معاملهگران با اسپرد 3 پیپ برابر با هزینه 3/100 از 1 درصد موقعیت اساسی مواجه میشوند. خواه تریدر بخواهد با 100 واحد و یا یک میلیون واحد ارز معامله کند، این هزینه بر حسب درصد یکسان خواهد بود. به عنوان مثال، اگر تریدر بخواهد از 10000 واحد استفاده کند، اسپرد به 3 دلار میرسد، اما برای همان معامله با استفاده از 100 واحد، اسپرد صرفاً 0.03 دلار خواهد بود.
در مقایسه با بازار سهام که به عنوان مثال، کارمزد 100 سهم یا 1000 سهم از یک سهام 20 دلاری ممکن است 40 دلار تعیین شود، که باعث میشود هزینه موثر معامله در مورد 100 سهم 2 درصد باشد، اما در مورد سهام فقط 0.2 درصد است. مورد 1000 سهم این نوع تغییرپذیری باعث میشود تریدرهای کوچکتر در بازار سهام نتوانند به موقعیتها تقسیم شوند، زیرا کمیسیونها به شدت هزینهها را نسبت به آنها تغییر میدهند. با این حال، تریدرهای فارکس از مزایای قیمتگذاری یکنواخت برخوردار هستند و میتوانند هر سبک مدیریت پولی را که انتخاب میکنند را بدون نگرانی در مورد هزینههای متغیر معامله، تمرین کنند.
چهار نوع استاپ در معاملات فارکس
هنگامی که آماده معامله با رویکردی جدی در مدیریت سرمایه هستید و سرمایه مناسبی به حساب شما تخصیص مییابد، چهار نوع استاپ وجود دارد که میتوانید در نظر بگیرید.
استاپ سهام (Equity Stop)
این سادهترین استاپ است. معاملهگر فقط مقدار از پیش تعیینشده حساب خود را در یک معامله به خطر میاندازد. یک معیار رایج این است که 2 درصد از حساب را در هر معاملهای به خطر بیاندازید. در یک حساب معاملاتی فرضی 10000 دلاری، یک تریدر میتواند 200 دلار یا حدود 200 پوینت در 10000 واحد EUR/USD یا تنها 20 پوینت در 100000 واحد ریسک کند. تریدرهای تهاجمی ممکن است استفاده از 5 درصد استاپ سهام را در نظر بگیرند، اما توجه داشته باشید که این مقدار به طور کلی به عنوان حد بالایی مدیریت محتاطانه پول در نظر گرفته میشود، زیرا 10 معامله اشتباه متوالی باعث کاهش 50 درصدی حساب میشود.
یکی از انتقادات شدید به استاپ سهام این است که یک نقطه خروج دلخواه را روی موقعیت یک تریدر قرار میدهد. معامله در نتیجه یک واکنش منطقی به عملکرد قیمت بازار نیست، بلکه برای ارضای کنترلهای ریسک داخلی تریدر منحل میشود.
استاپ نموداری (Chart Stop)
تحلیل تکنیکال میتواند هزاران استاپ ممکن را ایجاد کند که توسط عملکرد قیمت نمودارها یا سیگنالهای مختلف شاخص فنی هدایت میشود. تریدرهای تکنیکال دوست دارند این نقاط خروج را با قوانین استاپ سهام استاندارد ترکیب کنند تا نمودارهای استاپ را فرموله کنند. یک مثال کلاسیک از استاپ نموداری، نقطه نوسان بالا/پایین است. در تصویر زیر یک تریدر با حساب فرضی 10000 دلاری ما با استفاده از استاپ لاس نموداری میتواند مقدار کمی واحد را با ریسک 150 پوینت یا حدود 1.5 درصدی از حساب بفروشد.
استاپ نوسانی (Volatility Stop)
یک نسخه پیچیدهتر از استاپ نموداری از نوسانات به جای عملکرد قیمت برای تنظیم پارامترهای ریسک استفاده میکند. ایده این است که در یک محیط با نوسانات بالا، زمانی که قیمتها از محدودههای وسیعی عبور میکنند، تریدر باید با شرایط کنونی سازگار شود و به موقعیت مکانی بیشتری برای ریسک اجازه دهد تا از سر و صدای داخل بازار جلوگیری شود. عکس این موضوع برای یک محیط با نوسان کم صادق است، که در آن پارامترهای ریسک باید فشرده شوند.
یکی از راههای آسان برای اندازهگیری نوسانات، استفاده از اندیکاتور Bollinger Bands است که از انحراف استاندارد برای اندازهگیری واریانس قیمت استفاده میکند و تصویر پایین یک استاپ لاس نوسان بالا و یک استاپ لاس نوسان کم را با Bollinger Bands نشان میدهد. در تصویر اول، استاپ لاس نوسانی همچنین به تریدر اجازه میدهد تا از رویکرد مقیاسپذیری برای دستیابی به قیمت بهتر و نقطه شکست سریعتر استفاده کند. توجه داشته باشید که مجموع مواجهه با ریسک موقعیت نباید از 2 درصد حساب تجاوز کند. بنابراین، بسیار مهم است که تریدر از مقدار واحد کمی برای اندازهگیری مناسب ریسک تجمعی خود در معامله استفاده کند.
استاپ مارجین (Margin Stop)
این شاید غیرمتعارفترین استراتژی مدیریت پول در فارکس باشد، اما اگر به طور عاقلانه استفاده شود، میتواند یک روش موثر در فارکس باشد. برخلاف بازارهای مبادلهای، بازارهای فارکس 24 ساعت شبانه روز کار میکنند. بنابراین، تریدرهای فارکس میتوانند تقریباً به محض ایجاد یک مارجین کال، موقعیتهای مشتریان خود را تسویه کنند. به همین دلیل، مشتریان فارکس به ندرت در خطر ایجاد موجودی منفی در حساب خود هستند، زیرا رایانهها به طور خودکار همه موقعیتها را میبندند.
این استراتژی مدیریت پول از تریدر میخواهد که سرمایه خود را به 10 قسمت مساوی تقسیم کند. در مثال 10000 دلاری اولیه ما، تریدر حساب را با یک فروشنده فارکس باز میکند اما به جای 10000 دلار، فقط از 1000 دلار استفاده میکند و 9000 دلار دیگر را در حساب بانکی خود باقی میگذارد. اکثر فروشندگان فارکس اهرم 100:1 را ارائه میدهند، بنابراین یک سپرده 1000 دلاری به تریدر اجازه میدهد تا 100000 واحد را کنترل کند. با این حال، حتی یک حرکت یک پوینتی در برابر تریدر باعث ایجاد یک مارجین کال میشود (زیرا 1000 دلار حداقلی است که فروشنده نیاز دارد).
بنابراین، بسته به میزان تحمل ریسک تریدر، ممکن است 50000 واحد معامله کند که به او اجازه میدهد تقریباً 100 پوینت کسب کند (در 50000 واحد، فروشنده به 500 دلار مارجین نیاز دارد، بنابراین 1000 تا 100 پوینت ضرر دارد. 50000 واحد = 500 دلار). صرف نظر از میزان اهرمی که تریدر در نظر گرفته است، این تجزیه کنترل شده سرمایه سفتهبازی از معاملهگر جلوگیری میکند تا حساب خود را تنها در یک معامله منفجر کند و به او اجازه میدهد تا در یک راهاندازی بالقوه سودآور، بدون نگرانی، معاملات زیادی انجام دهد.
سخن نهایی
همانطور که میبینید، مدیریت پول در فارکس به اندازه خود بازار انعطافپذیر و متنوع است. تنها قانون جهانی این است که همه تریدرها در این بازار باید نوعی از آن را برای موفقیت تمرین کنند.
منبع: Investopedia
پاسخ