تاریخچه، بازیگران کلیدی و پیامدهای دومین جنگ در فضای کریپتو برای ایجاد تعادل در حفظ حریم خصوصی و نظارت دولتی و چگونگی تأثیر آن بر فضای ارزهای دیجیتال را کاوش کنید.
دومین جنگ در فضای کریپتو بسیار شبیه جنگ اول، بازیگران مختلفی را گرد همآورد: کارشناسان کریپتو، مدافعان حریم خصوصی، سازمانهای دولتی و شرکتهای فناوری. این درگیری بر سر ایجاد تعادل بین خواستههای رقابتی حریم خصوصی فردی و نظارت دولتی بود.
در این مقاله، تاریخچه دومین جنگ در فضای کریپتو را بررسی میکنیم، ریشههای آن در اولین جنگ در فضای کریپتو را بررسی میکنیم و همچنین مروری بر بازیگران کلیدی درگیر و پیامدهای آن برای جامعه ارزهای دیجیتال خواهیم داشت.
ریشههای دومین جنگ در فضای کریپتو: درسهای اولین جنگ کریپتو
اولین جنگ درفضای کریپتو در دهه 1990 اتفاق افتاد و در روزهای اولیه اینترنت و در زمانی که دولتها و حامیان حریم خصوصی برای کنترل فناوریهای مرتبط به کریپتو مبارزه میکردند، فوران کرد. این مسئله پایه و اساس استفاده از فناوریهای رمزنگاری غیرمتمرکز را در ایجاد ارزهای دیجیتال ایجاد کرد. تأثیر ماندگار اولین جنگ کریپتو حتی تا امروز نیز قابل مشاهده است:
- توسعه بیت کوین: بیت کوین به عنوان پاسخی مستقیم به متمرکز شدن سیستمهای مالی و عدم حفظ حریم خصوصی و کنترل بر وجوه ایجاد شد. ایجاد آن مطابق با اصول اولین جنگ کریپتو: تسهیل تراکنشهای خصوصی، امن و حاکمیت مالی برای کاربرانش بود.
- اهمیت فزاینده ارزهای دیجیتال متمرکز بر حریم خصوصی: ارزهای دیجیتال تقویتکننده حریم خصوصی مانند مونرو و زیکش به عنوان گسترش دیگری از نبرد برای حقوق حریم خصوصی دیجیتال ظاهر شدند.
- فناوریهای رمزنگاری غیرمتمرکز: پیشرفتهای فناوری مانند اختراع مکانیسم اثبات کار از توسعه فناوریهای غیرمتمرکز در طول اولین جنگ در فضای کریپتو الهام گرفته شده است.
ظهور دومین جنگ در فضای کریپتو
دومین جنگ در فضای کریپتو توسط چندین رویداد مهم شعلهور شد و به عنوان کاتالیزور برای یک بحث جهانی جدید در مورد کریپتو، حریم خصوصی و امنیت عمل کرد.
در سال 2013، ادوارد اسنودن (Edward Snowden) پیمانکار و افشاگر سابق آژانس امنیت ملی آمریکا، فاش کرد که دولت ایالات متحده درگیر نظارت گسترده و جمعآوری ابرداده و سایر اطلاعات از میلیونها شهروند در سراسر جهان است. افشاگریهای اسنودن بحثهایی را در مورد حقوق حریم خصوصی، دسترسی دولت و همچنین کریپتو برانگیخت.
یکی دیگر از پیشرفتهای مهم در طول دومین جنگ در فضای کریپتو، تغییر گسترده به سمت رمزگذاری end-to-end در پلتفرمهای ارتباطی بود. نمونههای برجسته عبارتند از:
- WhatsApp (2014): واتساپ رمزگذاری end-to-end را در سال 2014 معرفی کرد که در سال 2016 به طور کامل اجرا شد و اطمینان حاصل کرد که محتوای پیام فقط برای فرستنده و گیرنده قابل دسترسی است.
- Signal (2013): سیگنال در سال 2013 به عنوان یک برنامه پیامرسانی رمزگذاری شده با تمرکز بر حریم خصوصی و ویژگیهای امنیتی راهاندازی شد.
- iMessage (2011): اپل iMessage را در سال 2011 معرفی کرد و با انتشار iOS 8 در سال 2014، این برنامه پیامرسانی به طور پیش فرض رمزگذاری شد.
به طور کلی، دومین جنگ در فضای کریپتو درگیری گستردهتر و جامعتری نسبت به جنگ اول داشت. به عنوان مثال، در طول اولین جنگ در دهه 1990، بحثها عمدتاً حول توزیع و صدور فناوریهای رمزگذاری خاص (مانند PGP که اولین بار در سال 1991 منتشر شد) بود.
در مقابل، دومین جنگ در فضای کریپتو در مورد پذیرش گستردهتر مفهوم کریپتو در سراسر چشمانداز دیجیتال بحث میکند. دامنه آن جهانیتر بود و بازیگران اصلی دولتها، شرکتهای فناوری و حامیان حریم خصوصی بودند.
با ادغام فزاینده اینترنت و فناوریهای دیجیتال در زندگی روزمره در سراسر جهان، تأثیر و پیامدهای جنگ دوم بسیار فراتر از یک کشور یا منطقه واحد گسترش یافت. علاوه بر این، زیرساختهای دیجیتال و فناوری به سرعت در حال گسترش هستند. همانطور که فناوری به نوآوری و گسترش ادامه میدهد، استفاده از ابزارهای رمزگذاری و حفظ حریم خصوصی نیز افزایش مییابد.
مسائل کلیدی در دومین جنگ در فضای کریپتو
یکی از مسائل مهم در جنگ دوم، بحث در مورد رمزگذاری end-to-end است. با اطمینان از اینکه فقط فرستنده و گیرنده میتوانند محتوای پیام را رمزگشایی کنند، ارتباط امن بین کاربران را امکانپذیر میکند. در حالی که این فناوری از حریم خصوصی کاربران و محرمانه بودن دادهها محافظت میکند، همچنین نگرانیهایی را در بین مجریان قانون و سازمانهای دولتی که استدلال میکنند مانع از توانایی آنها در مبارزه با جرم و جنایت و تروریستی میشود، ایجاد میکند.
در نتیجه، برخی از دولتها خواستار ایجاد «درهای پشتی» برای اجازه دسترسی به دادههای رمزگذاری شده در شرایط خاص شدهاند. نمونههای قابل توجه عبارتند از:
- پیشنهاد “Clipper Chip” ایالات متحده (1993): این اولین تلاش دولت ایالات متحده برای ایجاد سیستمی بود که در آن ارتباطات میتوانست رمزگذاری شود، اما دارای یک «درپشتی» برای مجریان قانون جهت رمزگشایی پیامها با استفاده از یک فرآیند قانونی باشد. با این حال، این پیشنهاد با مخالفت شدید روبرو شد و در نهایت به دلیل آسیبپذیریهای فنی و واکنش عمومی کنار گذاشته شد.
- قانون اختیارات تحقیقاتی بریتانیا (2016): این قانون که همچنین به عنوان “Snooper’s Charter” شناخته میشود، به مجریان قانون و آژانسهای اطلاعاتی بریتانیا امکان دسترسی به ابردادههای ارتباطی کاربر را میدهد و در برخی موارد، نیاز به حذف حفاظت الکترونیکی اعمال شده توسط یک شرکت دارد.
پرونده اپل علیه FBI
یک نبرد حقوقی برجسته که بحث در مورد رمزگذاری و دسترسی دولت را نشان میدهد، پرونده اپل علیه FBI در سال 2016 است. پس از حمله تروریستی سن برناردینو، FBI از اپل برای باز کردن قفل آیفون متعلق به یکی از عاملان فوت شده درخواست کمک کرد. اپل با این استدلال که ایجاد یک نرمافزار «درپشتی» امنیت دستگاههایش را تضعیف میکند و سابقه خطرناکی ایجاد میکند، امتناع کرد. پس از یک بن بست طولانی، در نهایت FBI با استفاده از ابزار شخص ثالث به دستگاه دسترسی پیدا کرد و تلاشهای قانونی خود علیه اپل را کنار گذاشت.
پرونده اپل علیه FBI موضوع رمزگذاری و دسترسی دولت به اخبار اصلی را ایجاد کرد. این امر باعث ایجاد گفتمان عمومی گسترده در مورد تعادل بین حقوق خصوصی، امنیت و نیازهای اجرای قانون شد. این پرونده تضاد بین شرکتهای فناوری و سازمانهای دولتی را تشدید کرد و هر دو طرف مواضع خود را در مورد رمزگذاری و دسترسی به درب پشتی دوچندان کردند.
رمزگذاری، تروریسم و پاسخهای قانونی
ظهور تروریسم جهانی چالشهای جدیدی را به همراه داشت و گروههای افراطی از بسترهای ارتباطی رمزگذاریشده برای برنامهریزی و اجرای حملات مخفیانه استفاده میکردند. این امر باعث شد تا دولتها به فکر اجرای پاسخهای قانونی برای مقابله با تهدید بالقوه ناشی از رمزگذاری باشند. مثلا:
- قانون کمک و دسترسی استرالیا (2018): این قانون به مجریان قانون استرالیا این قدرت را میدهد که در صورت لزوم، شرکتها را مجبور به ارائه کمکهای فنی برای دسترسی به ارتباطات رمزگذاری شده کند. بسیاری از منتقدان استدلال میکنند که این قانون سابقه خطرناکی ایجاد میکند و خطرات بالقوهای برای امنیت و حریم خصوصی دیجیتال به همراه دارد.
- قانون EARN IT ایالات متحده (2020-در حال انجام): این قانون با هدف مسئول نگه داشتن شرکتها در قبال محتوای تولید شده توسط کاربر که استثمار کودکان را ترویج میکند، معرفی شد. با این حال، منتقدان استدلال میکنند که این تهدیدی برای حریم خصوصی آنلاین و آزادی بیان است. آنها استدلال میکنند که این لایحه استانداردهای رمزگذاری را تضعیف میکند و میتواند منجر به نفوذ بیش از حد دولت و سانسور شود. منتقدان همچنین استدلال میکنند که تمرکز این لایحه بر استثمار جنسی از کودکان بهانهای برای تضعیف حریم خصوصی و امنیت آنلاین میباشد.
این مثالها و مسائل پیچیدگی دومین جنگ در فضای کریپتو را نشان میدهند. از آنجایی که فناوری رمزگذاری به تکامل خود ادامه میدهد و تهدیدات امنیتی جهانی همچنان ادامه دارد، بحث در مورد رمزگذاری و مقررات آن بدون شک در سالهای آینده یک چالش مهم باقی خواهد ماند.
دیدگاههای متفاوت
دومین جنگ در فضای کریپتو سهامداران مختلفی را در بر میگیرد که هر کدام اولویتها و اهداف متفاوتی دارند.
این ذینفعان دارای منافع رقابتی هستند که منجر به چشماندازی پویا از دیدگاهها و تضادهای مختلف میشود:
- هدف دولتها حفظ امنیت ملی و تامین امنیت عمومی است. آژانسهای ملی و بین المللی مانند FBI ایالات متحده و ستاد ارتباطات دولت بریتانیا (GCHQ) بر حفظ امنیت ملی و مبارزه با جرم و جنایت و تروریسم تمرکز کردند.
- شرکتهای فناوری مانند اپل، گوگل و مایکروسافت اغلب به صورت ظاهری حریم خصوصی و امنیت کاربر را برای حفظ اعتماد و رقابت در بازار اولویت میدهند. اپل درخواست FBI برای ایجاد یک درب پشتی برای آیفون را رد کرد و استدلال کرد که این امر امنیت کلی را تضعیف میکند و یکپارچگی محصول را به خطر میاندازد.
- گروههای حامی حریم خصوصی، مانند بنیاد مرز الکترونیک (EFF) و اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU)، استدلال میکنند که تضعیف رمزگذاری یا اجازه دسترسی دولت به دادههای رمزگذاریشده، نقض آزادیهای مدنی و حقوق حریم خصوصی افراد است.
- کاربران عمومی فناوریهای رمزگذاری شده علاقهمند به ایجاد تعادل بین حریم خصوصی و توانایی دولتهایشان برای محافظت از شهروندان در برابر آسیب هستند. به عنوان مثال، افشاگریهای جاسوسی در سال 2013 که شامل NSA و افشاگر ادوارد اسنودن بود، افکار عمومی را به سمت ارزش گذاشتن به حریم خصوصی و زیر سوال بردن شیوههای نظارت دولتی سوق داد.
دیدگاهها و منافع متضاد این ذینفعان، مقررات و افکار عمومی را شکل میدهند که یافتن تعادل در آن کار سادهای نیست.
تاثیر بر ارزهای دیجیتال و جامعه بلاک چین
دومین جنگ در فضای کریپتو پیامدهای مستقیمی برای دنیای ارزهای دیجیتال و جامعه بلاک چین دارد. اصول اصلی رمزگذاری – ارائه حریم خصوصی، امنیت و اعتماد – با اهداف اساسی ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز همخوانی دارد.
به عنوان مثال، ارزهای دیجیتال برجسته مانند بیت کوین، مونرو و زیکش از تکنیکهای رمزنگاری برای دستیابی به این اهداف استفاده میکنند:
- بیت کوین (Bitcoin): رمزگذاری در بیت کوین آدرسهای کیفپول و کلیدهای خصوصی را ایمن میکند و امکان ذخیرهسازی و انتقال امن وجوه و همچنین تایید مالکیت را فراهم میکند.
- مونرو (Monero): با ویژگیهای حفظ حریم خصوصی قویتر از بیت کوین، مونرو از امضای ring و آدرسهای مخفی برای پنهان کردن جزئیات تراکنش، افزایش ناشناس بودن و امنیت کاربر استفاده میکند.
- زیکش (Zcash): شفافیت انتخابی را با استفاده از شواهد دانش صفر ارائه میدهد و به کاربران امکان میدهد صحت تراکنش را بدون افشای اطلاعات شخصی اثبات کنند.
جنگ دوم همچنین بر بحث در مورد دسترسی دولت و مقررات مرتبط به کریپتو تأثیر میگذارد:
- چالشهای نظارتی: ارزهای دیجیتال متمرکز بر حریم خصوصی ممکن است به دلیل استفاده بالقوه در فعالیتهای غیرقانونی، مانند پولشویی یا تامین مالی تروریسم، با موانع نظارتی و افزایش نظارت مواجه شوند.
- موانع توسعه: قوانین محدودکننده فزاینده میتواند مانع از توسعه ویژگیهای افزایش دهنده حریم خصوصی در ارزهای دیجیتال موجود شود یا معرفی ارزهای دیجیتال جدید مبتنی بر حریم خصوصی را به تاخیر بیندازد.
- موانع پذیرش: درک عمومی از ارزهای دیجیتال متمرکز بر حریم خصوصی و مقررات بالقوه ممکن است بر تمایل کاربر برای پذیرش این ارزهای دیجیتال تأثیر بگذارد، چه به دلیل سردرگمی یا ترس از عواقب قانونی احتمالی.
این مسائل چشمانداز ارزهای دیجیتال و جامعه بلاک چین گستردهتر را شکل خواهد داد و پیامدهای خاصی برای تمامی ارزهای دیجیتال متمرکز بر حریم خصوصی خواهد داشت.
وضعیت فعلی و پیامدهای آتی
دومین جنگ در فضای کریپتو همچنان ادامه دارد. ایالات متحده، استرالیا و اتحادیه اروپا اخیراً قوانین تنظیم ارزهای دیجیتال را پیشنهاد یا اجرا کردهاند که جرقه بحثهای بیشتری را در صحنه جهانی برانگیخته است. علاوه بر این، پیشرفتهای اخیر در فناوریهای حفظ حریم خصوصی، مانند رمزگذاری همومورفیک و محاسبات چند جانبه ایمن، بیشتر به گفتمان چالشهای حریم خصوصی و امنیت داده کمک کرده است.
سناریوهای مختلف میتواند بر آینده کریپتو، حقوق حریم خصوصی و نظارت دولتی تأثیر بگذارد. برای مثال، میتوان به مصالحهای بین ذینفعان رسید، با هدف رویکردی متعادل که نیازهای دولت را بدون تضعیف فناوریهای رمزگذاری یا حقوق حریم خصوصی در نظر میگیرد. این احتمالاً میتواند شامل توسعه فناوریهای جدید یا چارچوبهای قانونی باشد که هم نگرانیهای حریم خصوصی و هم امنیتی را برآورده میکند.
از سوی دیگر، مقررات سختگیرانه دولتی ممکن است محدودیتها یا درهای پشتی را به فناوریهای مرتبط به کریپتو تحمیل کند، که به طور بالقوه حقوق حریم خصوصی را تضعیف کرده و مصرفکنندگان و کسب و کارها را به سمت فناوریهای غیرقانونی برای حفظ حریم خصوصی و امنیت سوق میدهد.
در نتیجه، چشمانداز نهایی دومین جنگ در فضای کریپتو به طور قابل توجهی بر آینده کریپتو، حقوق حریم خصوصی، نظارت دولتی و همچنین ارزهای دیجیتال تأثیر میگذارد. نفوذ ذینفعان مختلف نیز به شکلدهی به سیاستها، فناوریها و افکار عمومی در مورد این موضوع حیاتی ادامه خواهد داد.
منبع: CoinMarketCap
پاسخ