چرا همه جا صحبت از متاورس است؟ شما چطور، با این دنیای جالب و نوظهور دیجیتالی آشنایی دارید؟
در این گزارش قرار است به شما کمک کنیم تا با مفهوم این دنیای عجیب و جذاب دیجیتالی، بهتر آشنا شوید
متاورس، در غالب کلمه تعریف کاملی ندارد، اما میتوانیم بگوییم که متاورس، یک دنیای ماورای دنیای حقیقی ماست، یک فرآیند و توسعهی دیجیتالی در قالبی جدید، یا شاید متاورس، شروع عصر سینگولاریتی باشد…!
و شاید هم بتوانیم بگوییم که متاورس، فضای جدیدیست که هم به رشد و توسعه فرد در محیط بیرون و تعاملات،و هم به خودشناسی و کشف دنیای درون فرد هم کمک میکند.
پس با ما همراه شوید تا شما را با این مفهوم جدید، بیشتر آشنا کنیم.
متاورس را در 3 کلمه میتوان خلاصه کرد:( فضای جدید، خلاقیت و تجربیات)
متاورس را به صورت جامع و کاملتر میتوان اینگونه توصیف کرد:
- تغییر شکل تعاملات و فعالیتها( به این صورت که در فضای متاورس فعالیتها و تعاملات در حوزههای مختلف، شکل دیگری به خود میگیرد)
- فضای دیجیتالی که آواتار هر شخص، در آن فضا به فعالیتهای خود میپردازد. آواتار نمونه کامل از شخصیت حقیقی هر فرد در فضای دیجیتالی میباشد.
- این فضا توسط سازندگان و ایدهپردازان، ساخته و با گذشت زمان به صورت تصاعدی رشد و توسعه مییابد.
- متاورس توسط رابط و پروتکلهای ارتباطی ، فضای فیزیکی را وارد فضای عجیب و جدید دیجیتالی خود کرده است.
آنچه در این مطلب میخوانید:
تاریخچهی نامگذاری متاورس |
این اصطلاح برای اولین بار در کتاب علمیتخیلی سقوط برفی (Snow Crash) نوشته نیل استفنسون در سال ۱۹۹۲ به کار برده شد که به گسترش بدافزارهایی(malware) میپردازد که میتواند باعث آسیب مغزی افراد در دنیای واقعی شود. این نویسنده آمریکایی از واژه متاورس برای توصیف نوعی دنیای مجازی استفاده کرد که در آن قهرمان داستان در قالب آواتار خود با دیگران معاشرت ، خرید و به دیگر فعالیتها میپردازد. استفنسون متاورس را (که با حروف بزرگ در این رمان نوشته شده) جایگزین اینترنت (که خود در زمان نوشتن داستان هنوز کاملاً نوپا بود) میدید. در این قسمت بصورت خلاصه به بررسی داستان این کتاب میپردازیم:
شخصیت داستان با نام هیرو افراد واقعی را نمیبیند. همه اینها بخشی از تصویر متحرکیست که توسط کامپیوتر، مطابق با مشخصات کامل فرد در دنیای واقعی ایجاد شده و توسط کابل فیبر نوری محقق میشود. مردم، قطعات نرمافزاری به نام آواتار هستند. آواتار، نمونه کامل از شخصیت حقیقی هر فرد در فضای دیجیتالی میباشد. آواتار هیرو هم اکنون در خیابان است، و اگر زوجهایی که از مونوریل پایین میآیند به او نگاه کنند، میتوانند او را ببینند، همانطور که او آنها را میبیند. آواتارها میتوانند با هم گفتگو کنند: هیرو در U-Stor-It در لسآنجلس است اما هویت فیزیکی و واقعی چهار نوجوان ، احتمالاً روی یک مبل در خانهای در اطراف شیکاگو که هرکدام لپتاپ مخصوص به خود را داشته و ازطریق آن با هم در ارتباط هستند، قرار دارد. اما آنها احتمالاً بیشتر از آنچه که در دنیای واقعی صحبت میکنند با یکدیگر صحبت نخواهند کرد.
متاورس= متا+ ورس |
بهنظر میرسد انتخاب کلمهی متا، توسط استفنسون به این دلیل بود که هم معنای واضح و مشخصی داشت و هم مفهوم جدیدی در فرهنگ و علوم دیتا و کامپیوتر بود. در زبان یونانی ، «متا» به معنای «بعد»، «فراتر» یا «بین» است. “متافیزیک” توسط ارسطو برای اولین بار عنوان شد و به ماهیت واقعیت فراتر از این بعد، میپردازد که ممکن است پس از مطالعه این جهان فیزیکی حاضر، مطالعه شود. استخوانهای متاتارس در پای شما، استخوانهای بین انگشتان پا (فالانژ) و استخوانهای تارسال هستند که قسمت بالایی پای شما را تشکیل میدهند. دگردیسی به معنای تغییر شکل در غالبی جدید است که فراتر از شکل فعلی آن است.
توضیحات تکمیلی نویسنده خانه ترید در این خصوص:( زمین ابتدا بسیار ساده بود، پروکاریوتها و باکتریهای فاقد هسته، سپس یوکاریوتها و در نهایت، حیوانی تکامل یافته به نام انسان شکل گرفت. ما زبان، نوشتن، ذخیرهسازی و کامپیوتر را اختراع کردیم که این اطلاعات میتواند به راحتی منتقل شود و اکنون، در مرحلهای قرار داریم که فضای فیزیکی با فضای دیجیتالی ادغام و دنیای دیگری خارج از این بعد، در حال شکلگیریست. “متاورس” اینگونه به نظر میرسد که یک گذار بزرگ دیگر در تاریخ زندگیست…)
رشته فرا ریاضیات توسط دیوید هیلبرت برای اولین بار در سال 1920 اجرا و شروع شد، که به مطالعه ریاضیات با استفاده از ابزارهای ریاضی میپرداخت. تحقیقات در این حوزه، باعث شروع و پیدایش اکثر نسخههای متا در همهی زمینهها شد. “متا” با ظهور برنامهنویسی Lisp، مفهومی تکنولوژیکی به خود گرفت. Lisp که در ابتدا در سال 1958 تعریف شد، دومین زبان برنامهنویسی قدیمی (پس از Fortran) میباشد که برای کدنویسی هوش مصنوعی در نظر گرفته شد. بطوریکه به دلیل قابلیتهای آن برای آنچه که فراتر از یک برنامهنویسی ساده ارائه میداد، توضیح دیگری را برای آن در نظر گرفتند با عنوان: توانایی برنامه در تغییر خود در حین اجرا.
همانطور که Lisp محبوب شد، تعداد زیادی از صفحه کلیدهای طراحی شده برای برنامه نویسان Lisp حتی دارای کلید متا بودند:
فرابرنامهنویسی ژنوم انسانی |
ده سال پس از اختراع لیسپ، جان لیلی مفهوم برنامهنویسی و فرابرنامهنویسی را در بیوکامپیوتر انسانی( اطلاعات ژنهای انسانی) به کار برد که در دهه 1960 تیموتی لیری به دنیای کامپیوتر علاقهمند شد و از کامپیوتر به عنوان LSD دهه ۹۰ یاد کرد و آن را «یکی از سه ایده مهم قرن بیستم» نامید. تز اصلی این کتاب این است که محیط ما دائماً ما را «برنامهنویسی» و آپدیت میکند و به آزمایشهای لیلی در رابطه با تاثیرات LSD میپردازد که معتقد بود این مادهی روانگردان، میتواند به فرد اجازه دهد که برنامهها و اطلاعات مغز خود را اصلاح کند.
لوپهای عجیب |
در سال 1979، داگلاس هافستاتر کتابی را با عنوان گودل، اشر، باخ(بافتهٔ گرانسنگ ابدی) منتشر کرد که احتمالاً بیشترین تاثیر و کارایی را برای «متا» در گیک دارد. این یک کتاب 777 صفحهای در مورد آگاهی انسان، هوش مصنوعی میباشد. نویسنده در این کتاب توضیح میدهد که چطور یک موجود جاندار میتواند از دل مادهٔ بیجان برآید. چگونه یک سیستم که ظاهراً از اجزای بیمعنی ساخته شده میتواند با استفاده از مفهوم ارجاع به خود و قوانین، مفاهیم معنیدار بسازد. چگونه مفاهیم بسیار سادهای همانند یاختههای عصبی میتوانند برای انسان هوش به وجود بیاورند.
با تکیه بر توضیحات قبلی در رابطه با فرا ریاضیات و فرابرنامهنویسی، پیشوند «متا» در این کتاب به معنای با استناد به خود، استفاده شده است. به عنوان مثال، متا آرزو، آرزویی در مورد آرزوهاست (مثلاً وقتی آرزویی به شما داده میشود و میخواهید صدها آرزو داشته باشید).
این معنایی است که در فرهنگ عامه ماندگار شده است: وقتی از چیزی صحبت می کنیم که “متا” است، به این معنی است که آن کلمه با استناد به خود، بسط داده شده است:
متاگیم بازی درباره یک بازی است و میتواند شامل تمام جنبههای اجتماعی و نوظهور باشد که در تجربیات بازیهای کامپیوتری وجود دارد. مانند مکانیک انجمن، پخش زنده یا تلاش برای ایجاد یک استراتژی غالب برای مقابله با استراتژیهای رایج فعلی.
متا آموزی (یادگیری در مورد یادگیری)
متا شناخت (تفکر در مورد تفکر)
متا داده (داده های مربوط به داده ها)
صفحات وب (اطلاعاتی در مورد محتوای اطلاعاتی صفحه وب) HTML متاتگها در کد
متای متاورس |
من گمان میکنم استفنسون به ترکیبی از چیزها فکر میکرد: اینکه متاورس Snow Crash واقعاً در مورد داشتن یک جهان فراتر از جهان ما بود … و یا شاید به طور قطع اینطور نباشد، شاید او فقط تحت تأثیر نحوه قرارگیری «متا» در فرهنگ گیکها قرار گرفته بود (بدون درنظر گرفتن معنی استنادی آن که در بالا به آن اشاره شد). اما میخواهم این موضوع را مطرح کنم که معنای متا، از زمانی که استفنسون در مورد آن در اوایل دهه 90 نوشت تکامل و توسعه یافت و اکنون هر دو این معنا را در خود جای میدهد: شکل دیگری از فضا و واقعیت با استناد به مفهوم (فرا) بودن آن.
متاورس یا فرابرنامهنویسی؟! |
ما برای فعالیت و حضور در فضای متاورس باید تجربه و اطلاعات کسب کنیم.
اما این تجربیات هستند که ما را شکل میدهند و کامل میکنند. این همان برنامهنویسی است که لیلی در دهه 60 درباره آن نوشت. ما بهطور فزایندهای هویتهایمان را با کارهایی که آنلاین انجام میدهیم تعریف میکنیم، در واقع در حال حاضر افراد زیادی (بازیکنندگان، پخشکنندههای زنده، و غیره) هستند که به مراتب بیشتر با هویت آنلاین و آواتارشان در فضای متاورس، شناخته میشوند تا هویت فیزیکیشان.
اینجاست که مفهوم خلاقیت بروز پیدا میکند. خلاقیت متاورس فرابرنامهریزیست… تجربه ایجاد تجربیات جدید برای مردم!
خلاقیت و متاورس |
شاید اینگونه است که ما خود را برای سفر به فضای بیرونی مجهز میکنیم…در عین حال که به خودشناسی و رشد فضای درونی خود کمک میکنیم، و خلاقیت، همدلی و همکاری را درون خود و در ارتباط با سایر افراد، کشف میکنیم. شاید؛ به همین دلیل است که متاورس چند جهان از متا(فرا)جهان است. Roblox و بازیهای ساخته شده در Unity، Fortnite و Rec Room; کلاب هاوس و WebXR چند نمونه از جهان و دنیاهای متاورس میباشد.
متاورس توسط همه ما ساخته خواهد شد…
منبع: medium
پاسخ
@paniiz3f 👏
🙏🙏